منصور وثوقی؛ عبدالرسول هاشمی
دوره 11، شماره 26 ، شهریور 1383، ، صفحه 109-140
چکیده
مشارکت سیاسی یکی از معیارهای توسعه سیاسی به طور خاص و توسعه به طور کلی است و پرداختن به آن می تواند روشنگر یکی از ابعاد مهم توسعه باشد. هدف از این تحقیق بررسی و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت سیاسی روستاییان است تا از این طریقی برخی از نظریاتی را که تحت عنوان نوسازی مطرح شده است، بتوان در جامعه مورد مطالعه آزمون نمود. برخی از این ...
بیشتر
مشارکت سیاسی یکی از معیارهای توسعه سیاسی به طور خاص و توسعه به طور کلی است و پرداختن به آن می تواند روشنگر یکی از ابعاد مهم توسعه باشد. هدف از این تحقیق بررسی و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت سیاسی روستاییان است تا از این طریقی برخی از نظریاتی را که تحت عنوان نوسازی مطرح شده است، بتوان در جامعه مورد مطالعه آزمون نمود. برخی از این عوامل که در نظریات دانیلی لرنر، اینکلس و اسمیت، رابرت دال، لیپست و هانتینگتن به عنوان عوامل نوسازی کننده جامعه و رواج دهنده اشکال جدید رفتارهای اجتماعی بیان شده اند عبارتند از وضعیت اقتصادی، شغل، تحصیلات، ارتباط با شهر، استفاده از وسایل ارتباط جمعی، علاوه بر این برخی عوامل روانشناختی مانند احساس بی قدرتی و اعتماد به دولت نیز مورد بررسی قرار گرفته اند. فرضیه اصلی تحقیقی این است که با بهبود شاخص های اجتماعی، مشارکت سیاسی افزایش یافته است. این فرضیه در دو بعد مشارکت سیاسی رسمی و غیررسمی مورد بررسی و سنجش قرار گرفت. روش تحقیق مورد استفاده روش پیمایشی بوده که با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام شد. جامعه مورد مطالعه سرپرستان خانوارهای روستایی دهستان حومه شهرستان بوشهر بود. با استفاده از نمونه گیری چند مرحله ای سه روستای چاه کوتاه، آب طویل و تل اشکی که معرف سه سطح توسعه یافتگی بالا، متوسط و پایین بودند به طور تصادفی انتخاب شده و از میان این روستاها نسبت به تعیین حجم نمونه مجموعاً به تعداد ۲۵۰ مورد و توزیع آنها با توجه به میزان جمعیت هر روستا اقدام شد. نتایج تحقیقی حاکی است که بین دو نوع مشارکت سیاسی رسمی و غیررسمی در خصوصی متغیرهای مورد مطالعه تفاوت قابل ملاحظه ای وجود دارد. به این صورت که مشارکت سیاسی غیررسمی همراه با افزایش سطح تحصیلات، ارتباط با شهر و استفاده از رسانه های گروهی افزایش یافته است اما مشارکت سیاسی رسمی تنها در سطح متوسط ارتباط با شهر و تحصیلات ابتدایی بیشتر شده است و پس از آن رو به کاهش داشته است. از طرف دیگر مشارکت رسمی همبستگی بسیاری با اعتماد به دولت داشته و هر چه اعتماد به دولت بیشتر بوده، مشارکت سیاسی رسمی بیشتر شده است. در حالی که رابطه معنی داری بین این عاملی و مشارکت سیاسی غیررسمی به دست نیامد. این موضوع نشان می دهد که مشارکت سیاسی غیررسمی بیش از جنبه رسمی مشارکت مرتبط با شاخص های توسعه و تأیید کننده نظریات نوسازی است. در صورتی که ساختار سیاسی و عوامل محیطی در مشارکت سیاسی رسمی نقش زیادی دارند.